- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
سبک های سقائی روز عاشورا ( وداع، قتلگاه )
پخش سبک۱ ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن ) تــمــامِ هــسـت زیــنـب روی از دست زینب (۲) برادر جـان، غـم هجـران، زده اینـسان، به قـلب من شراره پس از تو چون؟ کنم اکنون، در این هامون، ندارم راهِ چاره (۲) ************** بند دوّم ************** الا ای خــــواهـــر مـــن تو ای همسنگـرِ من (۲) تـنـم فـردا، فـتـد جـانـا، در این صحـرا، تو بـنـمایـی نـظـاره سرم بر نِی، تو هم از پِی، کنی ره طِی، به رنجِ بیشماره (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) مرو به میدان؛ اخا حسین جان مکـن مرا زار و دل پـریـشان پس از تو جانا؛ در این بیابان دهـم تـسلی، چگـونه طـفـلان؟ ************* بند دوّم ************* مـرا وصیـت، نــمـوده زهــرا دهـم تو را پـیـرهـن در ایـنجـا دمـی تـحــمـل، نـمـا تـو جـانـا که جانِ خواهر، تو را به قربان **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک۴ (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد) غـروب و کربلا ای وای زینب سری از تن جدا ای وای زینب یکی در آتش وآن یک به گودال به زیر دست و پا ای وای زیینب شده غـوغـای مـحـشر بــرای دخـت کــوثــر جـهـانـی مـاتــم و داغ و تنـهـا دخـت حـیــدر دلـش صد پــاره از داغ بــرادر *********************** دوبـاره آتـش و سیـلی و کـیـنـه دوبازه زخم بـازو ، زخـم سـینه شـده کرب و بـلا شهـر پـیـمبر دوبـاره تـازه شـده داغ مـدیـنــه دوبــاره ریــســمــانـی به جـسم خـسته جانی وز آن بــدتـر خــدایــا بُــود زخـــم زبــانــی تحـمـل کن تو زیـنب، میـتـوانی *********************** رسد از قـتـگـلـه صوت حـزینی نـوای جـانگـداز و دل غـمـیـنی گـمانـم از جـنـان زهـرا رسـیـده دعـا کـن مـادرت آنجـا نـبـیــنی بـه پـیـش چـشـم مـادر بـریـدنـد از قـفــا سـر مــیـــا جـــان بـــرادر نـبـیـنـی تا که خواهـر نــدارد جــای سالم او به پـیکـر *********************** شده دامـان طـفـلـی پُـر شـراره ربـاب از داغ اصـغـر بیـقـراره درون خـــیــمـۀ آتـش گـرفــتــه امـامی مـــانــده و یــاور نـداره رخ نــیــلــی خــدایـــا هـــراسـان آل طــاهـا تـنـی زیــرِ سُــمِ اسـب سـری بـر نـیــزه بـالا چسان طاقت بیارد دخت زهرا **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک۶ (به سبک: حر عبدم، جانثار تو) ای حسین جان، ای برادرم(۲) فـرصتی ده ، تا که بـنـگـرم در وداع آخــرم ** یــادگـار کــوثــرم ** ای قــرارم، بـی قــرارم (۲) ************* بند دوّم ************* از غم تـو، بـین در آذرم (۲) کـن تـــأمّــل، ســـایـــۀ ســر کهـنـه جـامـه آورم ** من بـجـای مــادرم** ای قـرارم، بی قـرارم (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک۷ (به سبک: بـا وفـا عـلمـدار لـشـکرم) نازنـین بـرادر حسینِ من (۲) سبطِ مصطـفی نـورِ عـینِ من مـرو تا که چون گـل ببویـمت بــیــا تـا غــم دل بـگــویـمـت ************* بند دوّم ************* میروی چو جان از برابرم (۲) خـواهــرت بـمـیــرد بــرادرم از این پس نشان از که جویمت بــیــا تـا غــم دل بـگــویـمـت **شعر از: صابر همدانی** ******************************************** پخش سبک۹ (به سبک: عباسم ای تو آب آور من) رفتی از دستم ای همسفرم، بین چشم ترم (۲) هجران تو زد بر دل شررم، خون شد جگرم من جایِ مادر، ای جانِ خـواهر، گـشـتـم بـر اکـبـر تـو هـمرهـم بنگـر، با حـال مضطر، میآیـد دخـترِ تو (۲) *************** بند دوّم *************** زینبِ من رو کن سویِ حرم، نیکو سیَرم (۲) از داغِ اکـبر نور بصرم، خـم شد کـمرم چـون گـل پـرپـر، افـتـاد از پـیـکــر، دستِ آب آور تـو مـیزنـد آذر، بـر جــانـم یـکـسـر، آهِ آن یــاورِ تـو (۲) ** شعر از: مجرد همدانی ** ******************************************** پخش سبک۱۲ ( به سبک: یا ابوفاضل، ساقیِ طفلان) خیمهها سوزد، کربلا غوغاست (۲) خون جگر زینب، زین غمِ عُظماست محـشـر کـبـری، از سـتـم بر پاست آه و واولیلا، عصر عاشوراست(۲) *********** بند دوّم *********** سرها بر نیزه، چون ماهِ انـور (۲) افـتاده بـر خـاک ، تـنهایِ بـیسـر زیـنـب کــبـری، شـده خـون جـگـر نغـمـۀ طفلان، آه و واویلاست (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک۱۶ (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران) به کجا روی، ز برم به کجا (۲) مـن و عـتـرت تـو بـه کــربـلا بـه فــراق رویِ تــو مــبــتــلا شـوم از جـفـای عـدوی تو(۲) ********** بند دوّم ********* بـده مـهـلـتم، رسم از قـفـا (۲) بـــرســـانــم آب روان تـــو را ز گــلاب دیـــدۀ پــــر بُـــکـــا نگـرم دوباره چو روی تو (۲) **شعر از: مرحوم فرخ** ******************************************** پخش سبک۲۲ (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم) خدا حافـظ ای خـواهـر دل غـمیـنـم دگــر مـن گـل روی تـو را نـبـیـنـم پس از این به خـون گـلـویم نـشیـنم حـلالـم نما خواهـرا جان مـادر(۲) ********** بند دوّم ********* نگر زینبِ تو چـسان بیقـرار است ز داغت برادر بسی دل فکار است ز فکر فـراق تو در احـتضار است چه سازم از این داغ عظمی برادر(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۳۸ ( به سبک: ابـوفـاضل ای میـرِ لـشـکـر) حلالم کن ای، جان خواهـر (۲) نـبـیـنـم تـو را چــون کـه دیـگـر به طـفـلان پس از این تو بـاشی به غم های هجران تو یاور (۲) ********** بند دوّم ********* مـرو ای بــرادر به مـیـدان (۲) که جر تـو پـنـاهـی حـسین جـان نـبـاشــد بــرایـن جـمـع طــفـلان چه سازم من از داغ هجران(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۳۹ ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم) خــدا یــارت ای خـواهــر بـا اراده پی قـتـلِ من بین، که دشـمن سـتاده به مـن قـوم بـیـگـانـه مهـلـت نـداده رسیده زمـان وداع تو خـواهـر(۲) ********** بند دوّم ********* بـبـین زیـنـبـت سـر به زانـو نهـاده کـه در فـکـرِ یـاریِّ طـفـلان فـتـاده فـلک بـاب محـنت به رویم گـشـاده چه سازم من از داغ هجران برادر(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۴۱ ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان) شاه شهیدان بهر جنگ قـوم عـدوان تنها به میدان میرود با کام عطشان دنــبـــال مـــــولا گـردیــده غــوغـا گوید برادر چون کنم با این یتیمان؟ جانا نظر کن حالت غمدیده طفـلان ********** بند دوّم ********** نـاگه صدای آشـنـا آمـد به گـوشـش بُرد از کف آن شه قرار و صبر و هوشش کای جان خواهر مــهـــلاً بــــرادر تا بار آخر بیـنـمت ای شـاه خـوبان زینب فدای غربت تو ای حسین جان **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک۴۴ ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم) شه دین گفتِ با خواهر(۲) کـه ای مــحـبــوبــۀ داور رســیــده لـحــظـــۀ آخــر زِ من بگذر خدا حافظ (۲) ********** بند دوّم ********* بگـفـتـا زیـنبِ نـالان (۲) که ای بیکس برادر جان شود خواهر تو را قـربان برو خواهر خدا حافظ (۲) **شعر از: حسین مظلوم** ******************************************** پخش سبک۴۶ ( به سبک: ای ساقـیِ فـداکـار ...) در مــقــتــلِ شـهـــادت، « آهـــســتـه رو بــــردار » (۲) تــا حـنـجـرت بـبـوسـد، « خـواهـر به جـای مـادر » (۲) ای یــاور غــریــبــان ای نازنین حسین جان(۲) ********** بند دوّم ********* یـک جـا فــتـاد بـر خـاک، « نـعــشِ عــلـی اکــبــر» (۲) یک جا چو لاله خـونـیـن، « عباس و عون و جعفر» (۲) خـون شد دلِ عـزیزان ای نازنین حسین جان(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۴۸ (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی) زِ خیمه میرود به میدان شهِ تشنه کامان (۲) به گردِ او مخدّراتِ حرم مات و حیران گرفـته زینـبـش سر راه آن شاه خـوبـان بُوَد وداعِ آخـرینِ حسین و عـزیزان (۲) ********** بند دوّم ********* سکـینه گفـته با پدر با دو چشمان گریان مرو که بیتو میرود از تنِ عالمی جان و یا بیا به شهر یثرب مرا باز و گردان بُوَد وداعِ آخـرینِ حسین و عـزیزان (۲) **شعر از: صابر همدانی**
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین راز و نیاز روز و شب راغـبین، حسین مـا در کـنـار تو هـمـه آسـوده خـاطـریم واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین هـیـئـت اگـر نـبـود هـدایـت نـمـی شـدیـم روحی فداك، حضرت عشق آفرین، حسین اول خـدا بـرای تو روضه گـرفـته است اول گریست بهـر تو روح الامین حسین مـا نـوکـران مــادر فـضـل و کـرامـتـیـم ما را بخـر به حـرمت اُم الـبـنـین حسین محـشر هـمه به دور شما سیـنه میزنـیم با این نـوا و زمزمۀ دلنـشـین "حسین..." بـنــده بــدون گـریـه مـقــرب نـمـیشـود این نکته نزد ما شده عـین الیقـین حسین یک سـال میشـود که به فکـر زیـارتـیم ما را به کـربـلا بـرسان اربعـین حـسین عمری است آه ما همه از آه زینب است در گوش ماست سوز ندایی حزین "حسین" رحمی به حال خواهر خود کن مقـابلش پرپر نزن، نکـش بدنت را زمین، حسین بالای نـیـزه رفـتی و از حال رفـته است در پای نیزه خواهر خود را ببین، حسین
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در گودال قتلگاه
ناله بزن؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا، این شمر با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیآید به دست دامن کشان، دامن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن، فریاد کن؛ اما همهش بیفایده است این شمر؛ از اینجا نخواهد رفت؛ مادر را ببر انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست جایش النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کردهام از بین نامحـرم بیا عباس خواهر را ببر
: امتیاز
|
مصائب گودال قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه السلام
نه تـنهـا زخـمها بیالـتـیـام است حـدیـث غـربت او نـا تـمـام است مــیــان قــتــلـگــاه افــتــاده امــا نـگـاه آخـرش سـوی خـیام است ******************** به موج خون رها در قـتلگـاهی به سـوی آسـمان داری نـگـاهـی چه عـرفـانیست ذکـر آخـر تو: « الـهـی یــا الـهـی یـا الـهـی » ******************** دل مـن داغــدار رفـتـن تـوسـت بهروی خاک این صحرا تن توست تـمـام گـرگهـا در قـتـلـگـاهـنـد چه دعـوایی سر پیـراهن توست ******************** رهـا از ما و من بودیم یکعمر غریب یک وطن بودیم یکعمر مـزن حـرف جـدایی با من آخـر که یک جان و دو تن بودیم یکعمر
: امتیاز
|
مصائب گودال قتلگاه و غارت خیام امام علیه
لشـکـری آمده تا سـهـم غـنـیمت بـبرد از تنی غرقه بخون، جامه به غارت ببرد از سـراشـیـبی گـودال سـرازیـر شدند با هم از بختِ بد غـائـله درگـیر شدند بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند سـر عــمـامـۀ آقــام قـیــامـت کــردنـد دست از این پیرهن ارثیه بردار، سنان مادرش دوخته با زحمت بسیار، سنان خـولی خـیـر ندیـده چه خـیالی داری؟ کـوفی چـشم دریـده چه خـیالی داری؟ خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟ ماندهای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا؟ هر کسی سهم نبرده ست بهم میریزد بینصیب از تن عریان، به حرم میریزد
: امتیاز
|
مصائب گودال قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه السلام
هل من معین بیکسیاش تا شنـیده شد رنگ جـمال پـرده نشیـنان پـریـده شد تا شاه بیرمق شد و افـتاد روی خاک افـسار گـرگ های حـرامی دریـده شد چون ماهی فتاده به صحرای خون،تنش بر روی خارهای مغـیـلان کـشیده شد میگـفت تـشـنهام جگـرم سوخـته ولی با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد هرکس رسید زخم به زخمش اضافه کرد اعـمال کـشـتـنش به درازا کـشیده شد وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد دنیا خـراب، قـامت زیـنب خـمـیده شد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
قـلـبی که با حـضور شـما پـا نمیشود مـحـبـوب خـانـوادۀ زهــرا نـمـیشـود انـسان بیحـسین چـو بیـمـار لاعـلاج دردش به هـیـچ وجـه مـداوا نـمیشود عین هزار سال رکوعش قـبول نیست قـدّی که سـمـت کـربـبـلا تـا نـمیشود تنها نه اینکه زنده کند مُرده را حسین بـیمـهـر او مسیـح، مسیـحـا نمیشود همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست جز او کسی به دوش نبی جا نمیشود روزی به روی سینۀ احمد نشسته بود امـروز، شـمـر از بدنـش پـا نـمیشود میخواست از گـلو سر او را جدا کند خـیـلی تـلاش میکـند… امـا نمیشود جز آن که از قـفـا ببـرد از حسین سر از کـار قـاتـلـش گـرهـی وا نـمیشـود
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
دلی که نیست حـسینـیۀ غـمت دل نیست بـدون حُـب تو ایـمان خـلق کـامل نیست هزار شکر که بر دوش ما تمامی عـمر به غیر بیـرق تو بیـرقی حـمـایـل نیست بـریـدهام ز هـمه تـا رسـم بـه درگـاهـت چنان که عقـربۀ دل بجز تو مایل نیست به راه عـشق تو باید که جـان فـدا کردن اگر چه جان جهان در ره تو قابل نیست به تـیغ پـیک اجـل بـوسـه می زنم آن دم که روح و جان مرا جلوۀ تو شامل نیست چنان که نـار بـسوزد تـمـام قامت چوب دل بدون تو را جز شراره حاصل نیست همای اوج سعـادت به بام اوست همیشه هرآنکه در همۀ عمر از تو غافل نیست تو آن جهاد کبـیـری که نیـست مانـنـدت که راه توست حقیقت که راه باطل نیست به جای دوش پیمبر نشستهای تو به نیزه چه شد که رأس تو را غیر تشت منزل نیست
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا
میشود روشنی خـیـمه بمانی تا صبح مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح میشود رَحم كنی حرفِ جـدایی نزنی تا پیِ چـاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح منّتت دارم و میخواهم اگر راهی هست مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح چه به روزِ تـو میآرنـد خـدا میدانـد زنده نگذاردم این دل نگرانی تا صبح روبـرویِ تو اگـر گـریـه اَمـانـم بدهـد بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح دهـنِ خـشك و لـبِ پُر تَـرَكَت نگـذارد دلِ رنجـورِ مرا تاب و توانی تا صبح بُغـض پـا پـیچِ گـلویم شـده و میترسم كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح هول كردم به زمین خورده ام و میخواهی خاك از چـادر زینب بـتكـانی تا صبح بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق لحظهها میرود و نیست زمانی تا صبح چـشمِ بارانـیـتان میدهد امشب خبـرم از بَـلایی كه قـرار است بیاید به سرم وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر میخورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر سرِ شش ماهۀ تو میشود آویز به پوست ارباً ارباست علی اكبرِ تو فردا عصر میبَـرد لشكری از نیـزه حـوالیِ حرم تـكه تـكه تـنِ آب آورِ تـو فـردا عصر تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟ دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر چنگِ یك مُشت سنان در طمعِ گیسویت میزند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر چكمهای سرخ میافتد به رویِ سینۀ تو خنجری كُند رویِ حنجرِ تو فردا عصر سخت دعـواست سـرِ جایـزۀ بیـشتری بـیـنِ گودال بـرایِ سرِ تو فردا عصر آخرین خواهشم این است دعا كن برسم زودتـر از نـفـسِ آخـر تـو فردا عصر چـشمِ بارانـیـتان میدهد امشب خبـرم از بَـلایی كه قـرار است بیاید به سرم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا
بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا تن عـریان تو را با چه بپـوشم فـردا؟ من ببـیـنم که تو بی پـیرهنی میمیرم تکـیۀ بر نیـزۀ غربت بزنی، میمیرم چـقدر دلهـره و غـم سرِ پیـری دارم! پدرم گـفت که یک روز اسیـری دارم پـدرم گفت که یک روز بـلا میبـیـنم سرِ نی، زلف پـریـشان تو را میبـینم
: امتیاز
|
سبک های سقائی شب عاشورا
پخش سبک ۱ ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن ) تــمــامِ هــسـت زیــنـب روی از دست زینب (۲) برادر جـان، غـم هجـران، زده اینـسان، به قـلب من شراره پس از تو چون؟ کنم اکنون، در این هامون، ندارم راهِ چاره (۲) ************** بند دوّم ************** الا ای خــــواهـــر مـــن تو ای همسنگـرِ من (۲) تـنـم فـردا، فـتـد جـانـا، در این صحـرا، تو بـنـمایـی نـظـاره سرم بر نِی، تو هم از پِی، کنی ره طِی، به رنجِ بیشماره (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) شـب وداع حــسـیـن و یــاران درون خـیـمـه، گـروه طـفـلان رسد به کـیـوان، صدای قـرآن به گوش هستی، ز جمع یاران ************* بند دوّم ************* زنـان مـحـزون، بـه دیــدۀ تـر عـزیـز زهـرا؛ کـنار خـواهـر ز دل کشد آه، به حال مضطر بـه فـکـر فـردای آن یـتـیـمـان **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۴ (به سبک: کنار علقمه محشر به پا شد) حسین جان ای همه دار وندارم ز فــکـر دوری تـو بــیــقـــرارم دعا کن، جان مـادر، ای بـرادر که امشب، قبل هجران، جان سپارم خـدا داند حـسیـن جان نـدارم تـاب هــجــران بـیـا ای جـان خـواهـر دل و جــانـم مـلـرزان که گشتم دل غمین و دل پریشان *********************** الا ای خـواهـرم، ای نـور دیـده کسی بـهــتــر ز پـیغـمـبر ندیـده ولی او هم به سوی حق سفر کرد که هرکس زین قفس آخر پریده الا ای بـهــتـر از جان دلـم ایـنـسان مسـوزان ز قــبــل رفــتــنِ مــنِ مشـو نـالان و گـریـان بود تقـدیر حق گردم چو قـربان *********************** تـمـام کـودکان در پـیـچ و تابـند همه عـطشان ز بهر جـرعه آبند مـلائـک، انـبـیـا، هـم آل حـیـدر از این حالات طـفلان دل کبابند مـگــر نـبــود خــدایــا مـسـلـمانـی در ایـنجـا مــگــر آب فـــراتــش نـبـوده مــهــر زهــرا چرا عطشان شدند پس آل طاها *********************** تــمــام کــربـلا را غــم گــرفتـه دل زینب عـجـب مــاتــم گرفـتـه عطش سخت است، ولی جان برادر دلــم از چـیـز دیگـر، دم گـرفـته رســد بـــوی جــدائـی ز دشـت نــیــنـــوائــی بـیـا ای جــان خـواهـر مـکـن دیـگـر صـدائی صبوری کن، دلت را کن خدائی **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۵ ( به سبک: قـاسـم ای، گـلِ زهـرا) برادر؛ ز هجـرانت، شوم جان بر لب (۲) چه کـنـد فـردا؟ بعـد تو جـانا، که شود تنهـا، به بیـابـان زیـنب(۲) *********** بند دوّم *********** همچون تو، عزیزانت، به ذکر یا رب (۲) ز عطش دلخون، شده در هامون، به دل محزون، همه گریان امشب(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۹ (به سبک: عباسم ای تو آب آور من) زینب ای یار و همسنگرِ من، ای خواهر من (۲) امشب باشد شامِ آخـر من، ای یـاور من چون تو غـمخـواری، هم وفـاداری، بر طفـلان و اُسَرا کن پـرسـتـاری، عــتـرتـم یـاری، در راه شـامِ بـلا (۲) *************** بند دوّم *************** یا اخا نور چشم ترِ من، بنشین برِ من (۲) کِی شود هجرانت باور من؟ ای دلبرِ من بـا آه و زاری، بـا اشـکِ جــاری، مـیبـیـنـم داغِ تـو را در انـتـظاری، تا جان سـپاری، فـردا ای خونِ خـدا (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۱۱ (به سبک: ای ابالـفـضل، ای برادر) ای حسین جان ای برادر(۲) یـک دمی در خـیـمه بنـگـر دم به دم از، اهلِ حـرم با دلِ محـزون شد زِ عطش، آه و افغان، جانبِ گردون (۲) *********** بند دوّم *********** خواهرِ من از دل و جان (۲) کـن حـمــایـت از یـتـیــمـان میشوم از جورِ عـدو کشته به هامون جانِ تو و جانِ یتـیمانِ جگر خون (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۱۳ (به سبک: ای غـنچۀ احمر، آخر) «ای هــســتـیِ زیـنـب، امــشـب اهـلِ حـرم گـریـان، نـالان»(۲) شـد خـواهـرِ غـمـگـسـارِ تو، بـیقـرارِ تـو «دارم دلِ سـوزان، از ماتـمِ هجـران»(۲) *********** بند دوّم *********** « جــانـم رسـد بـر لـب، امـشب زاری مکن اینسان، ای جان»(۲) تــرویـجِ قــرآن شـعــارِ تــو، افــتـخـارِ تـو فـردا روم مـیـدان، جانِ تو و طـفـلان (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۱۶ (به سبک: شهِ دیـن به هـمرهِ یاوران) شهِ دین به خواهرِ دل غمین (۲) بـسـروده نـکـتـهای ایـنـچـنـیـن بـه کـنـارِ مـن، زِ وفــا نـشـیـن که شبِ فراقِ من امشب است (۲) ********** بند دوّم ********* شده آخرِ عـمرِ منِ غریب (۲) زِ وِصالِ من بـبـری نـصـیـب که به شوقِ وصالِ رُخ حـبیب همه اشتیاقِ من امشب است (۲) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۱۸ ( به سبک: قاسمم من یادگار مجتبایم) بــــرادر(۲) جانم رسید از غصّه بر لب چون شام هجران باشد امشب(۲) آه، فردا چو گل در این گلستان پرپر شوی از جورِ عدوان(۲) جان اَخا، «غریب بییـاور حسین جان (۲)» ********** بند دوّم ********* ای خواهر(۲) میبیـنی ای مظـلومه زینب جان میدهم در راهِ مکتب (۲) آه، فـردا تـنم در این بیـابان اُفتد به روی خاکِ میدان (۲) بعد از حسین، « جانِ تو و جانِ یتـیـمان(۲)» **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۲۱ ( به سبک یا عمی العباس ) امشب بُوَد در کربلا، ای شیعه محشر (۲) از نــالــۀ لـب تـشـنـه گـانِ آلِ حــیــدر چون شامِ تاسوعاست هم محـشر کـبـراست اطـفـالِ بـی خـانــمـان زِ تشنگی در فغان(۲) *********** بند دوّم *********** لب تشنه اصغر خفته در آغوش مادر(۲) مرغ دلـش از تـشـنگی هـر دم زند پـر چـون قـحـطی آبـست شـهـزاده بـی تـابـست فـردا به کام عـطشان گردد فـدای جانان(۲) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۲۲ (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم) بُـوَد کـربـلا امشب ای اهـلِ ایـمـان وداعِ حـســیـن بـا عـزیـزان قــرآن وصیت به زینب کـنـد دیـده گـریان خواهرا جان تو و جان یـتـیـمان(۲) ********** بند دوّم ********* به فردا شود غرق در خون به میدان چو گـل پیکـر پـاک رعـنا جـوانان فـتـد پـاره پـاره بـه خـاکِ بــیـابـان به نیزه رود چون سر جمله یاران (۲) ********** بند سوّم ********* ای امیـد زیـنب، بـرادر حسین جان پس از تو چه سازم من در این بیابان چه کـنم بیتو با طـفـلان پـریـشان؟ که رسیده دوران فراق و هجران(۲) ********** بند چهارم ********* خـواهـرا جـان تو و جـان یـتـیـمـان جـان دهـم فـردا بهـرِ یـاری قــرآن توئی غـمگسار من ای روح ایـمان که رسیده دوران فراق و هجران(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۲۳ ( به سبک: دو جانـباز نازنـین) به دشت کـرب و بلا، ای خـدا، مـگر کـه محـشر بُـوَد (۲) که خواهرش بیمعـین، دل غـمین، از بهـرِ اکـبر بُـوَد (۲) ********** بند دوّم ********* از هـر طـرف کـودکان، بـا فـغـان، آل پــیـمـبـر بـود (۲) که یـوسـفِ کـربـلا، از وفــا، بـه فــکــرِ مــادر بُـــوَد (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک۳۱ ( به سبک : از خسرو دین یا رب ) شد قحطی آب امشب (۲) ســوزد جــگـــر زیــنـب در خـیـمـه بُـود غــوغــا زین محـنـت جـان فـرسـا جـان هـمگـی بر لب (۲) ********** بند دوّم ********** سـقـای حـرم عـبـاس (۲) آب آور خـــیــر الــنــاس عــطـشـان بـه لـب دریــا جـــان را بـکــنــد اهـــدا روح ادب و احـساس (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** بـه کـربـلا شـد امشب ز جور عدوان، نوای طـفلان، ز خیمه بر پا، به عـرش اعلا صدای یـا رب یا رب رسد به کیوان، به کام عطشان، غریب و تنها، عزیز زهرا (۲) ********** بند دوّم ********* رسیـده جـانهـا بر لب هـمه عـزیزان، به چـشم گـریان، ز ظلم اعـدا، به فکآر فـردا دگر چه سازد زینب؟ در این بیـابان، به قـلب سوزان، غریب و تنها، عـزیز زهـرا **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۳۹ ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم) الا شاه خـوبـان، برادر حسین جـان چه سازم من امشب ز رنج فراوان در این شام آخـر شـدم دل پـریـشان بـمـیـرم نـبـیـنـم فـراقـت بـرادر(۲) ********** بند دوّم ********* چـو فــردا بـه امــر خـداونـد مـنّـان کـنـم جـان فـدا در ره دیـن و قـرآن تو هستی عـلمـدارم ای روح ایـمان پس از من تو زینب علم را نگهدار(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۴۱ ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان) شبهای جمعه فاطمه در شور و شین است گریان و نالان بر سر قبر حسین است گـویـد بـه افـغـان ای شاه عـطـشان از داغ تو اشکم روان از هر دو عین است ذکـر تمام انـبـیـاء جانم حسین است ********** بند دوّم ********** ای شیعه زاری کن که هنگام فغان شد فریاد طفلان از عطش بر آسمان شد در خـیـمه گه آب گــردیـده نـایــاب چون شام تاسوعا و گاه شور و شین است وقت وداع زینب و مولا حسین است **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۴۴ ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم) نگر در کـربلا غوغاست نـوایِ الـعـطـش بـرپـاست تو گوئی محشر کـبراست که بیتاب است علی اصغر ********** بند دوّم ********* مگـر آب روان آخـر (۲) نــبــود مــهــریــۀ مـــادر چــرا گـلـهـای پـیـغــمـبـر ز بی آبـی شدند پـرپر(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۴۸ (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی) ز کربلا به ماسوا، میرود بانگ ناله (۲) گـل امید کـودکان، گـشته پرپـر چو لاله به ماه روی تشنگان، درد و غم بسته هاله که زینبش ریزد اشک محن ژاله ژاله (۲) ********** بند دوّم ********* دگر ز سوز تـشنگی از جهان دل بریده ز ترس بیبـرادری رنگ زینب پـریـده ز زندگی از این مصیبت نگر دل بریده شب وداع ما برادر حسین جان رسیده(۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۴۹ (به سبک: رخصتی از راهِ وفا ای عمو جان فدایت) زینبِ غمدیده نشین لحظه ای در برِ من(۲) زانکه بُوَد با تو دگر، این شبِ آخرِ من چون نگری با دل خون بر سنان این سرِ من ناله مکن پیش یتیمان تو همسنگر من (۲) ********** بند دوّم ********* شامِ دگر خفته به خون بنگری پیکرِ من هم بدن قـاسم و عـباس و هم اکـبر من باش تـسلای دل هـمسـر و دخـتـر من جانِ تو جانِ همه کودکان خواهرِ من (۲) **شعر از: محمد مسکین**
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
ذکــرِ لا حــول و لا قـــوه الا بـا الـلـه میکـنـد بـدرقـۀ راهـت ابـا عــبـدالـلـه تـو امــیــدِ حــرمِ فـاطـمــیــونـی آری هـمۀ عـشقِ مـنـی بایـد عَـلـَم بـرداری مشک برداشته با ذکرِ مدد فاطمه رفت پسرِ صف شکنِ شیرِ خدا علقمه رفت صف به صف میشکند لشکرِ روباهان را اسـدالله به چـَنگ آوَرَد این مـیـدان را قبرِ خود کَنده اگر هر که بیاید طرفش او رسید علقـمـه یا علقـمه آمد طرفش آب میخواست خودش را به لبِ او بزند مـَرهـَمی بر جگـرِ داغ و تبِ او بـزند جهشی کرد و کفِ دستِ اباالفضل نشست دستها شُل شد و افتاد و دلِ ماه شکست یاد لبـهـایِ گـلِ فـاطـمه بیتـابـش کرد یادِ آن غنچه که از تشنگی و غم غش کرد با خودش زمزمه میکرد و مناجات و دعا دیگر این دست میآید به چه کارِ سقا؟! دستِ من خیس شده دستِ رقیه خشک است بهتر این است که برگردم از اینجا بیدست ذکـرِ یا حـیـدرِ او داغِ دلِ صحـرا شد گـُرز آمـد سـرِ او مثـلِ سـرِ مـولا شد سـرِ عـباس شـبـیـهِ سـرِ بـابـا شده بود فرقِ سر تا دمِ اَبرویِ عمو وا شده بود بسته شد دیدۀ ماه و کـمرِ شاه شکست چند باری پسرِ فاطـمه در راه نـشست پـسرِ فـاطـمه از زنـدگیاش سیـر شده شیر را روی زمین دیده زمین گیر شده زیـنب آمــادۀ دورانِ اســارت مـیشـد عمو افتاد و به ارباب جسارت میشد به زمین خوردنِ ارباب کـرم خندیدند عمو افتاده و میسوخت حرم، خندیدند نفـسِ عـمـّۀ سـادات شده تـنگ چـرا؟! گوشواره بِبَر اما، بیحیا چنگ چرا؟!
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا با حضرت عباس علیهم السلام
آب از دست تو سقا به خدا حیران است مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است تک یـل حـیـدری و بر تو بـنـازد زیـنب با نگه صف شکنی کین طرق شیران است ادب از مـکـتـب تـو درس ادب را دیـده معرفت را زتو ای جان اخا، بنیان است هـمه اهـل حـرم از بودن تو دلـگـرمـنـد هیبت حیدریات دلخوشی طفـلان است باورم نیست که اینگونه زمین گیر شوی ای برادر به خدا داغ تو صد چندان است دم آخـر چه شده بـانگ اخـا سـر دادی؟ رمقی نیست به پـایـم، بـدنم لـرزان است ای عـلـمـدار چه میبـیـنم و بـاور نـشدم دست تو گشته جدا، فرق سرت اینسان است حـال با غـربت خود گـو چه کنم عـباسم ز ازل بین من و تو به خـدا پیـمان است پـاسـدار حـرم و لشـکـر من، بـعـد از تو غـارت خـیـمه و آتش زدنش آسان است بشکـستی کـمـرم داغ برادر سخت است سخت تر اینکه عدو بر غم من خندان است
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا با حضرت عباس علیهم السلام
ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغـر تو اینهمه تیر چرا مانـده به دور و بر تو تیـرهای هـمۀ حـرملهها خـرج تو شد شـده انـدازۀ قــاسـم هــمـۀ پـیـکـر تـو خیز و نگـذار بخـندند به حـالـم عباس همه گفتند به من،ریخت به هم لشگر تو اینچنینی که سرت ریخته از هم عباس بیـم دارم که سر نی نـشود جـا سر تو خیز تا پای حـرامی به حـرم وا نشود ترسم آن است که از دست رود خواهر تو غـیرت الله ببین صحبت سوغات شده چشمها سوی حرم کو غضب حیدر تو قسمتی از بدنت قسمت سر نیـزه شده خـوب شد نیست ببـیـند بدنت مادر تو
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
مثل آشوبی که یک توفان به دریا میدهد درد، گاهی شکـل زیبایی به دنیا میدهد ابـرهـا را میبـرد تـا سـیـنـۀ دریـا ولـی حسرت یک قطره باران را به صحرا میدهد عشق با هـفـتاد خوانـش امتحانت میکند سنگ هم باشی خودش را در دلت جا میدهد یک نفر مثل تو عهدش را به آخر میبرد یک نـفـر در ابـتـدای ماجـرا وا میدهـد از همان اول تو، تنها مرد میدان بودهای! عشق کاری دست «آدمهای تنها» میدهد مادرت از غـربت این روزها کم میکند یک پسر مثل تو را وقتی به زهرا میدهد میروی و اسب ها از دلهره رم میکنند دشت امشب یک نفس بوی خدا را میدهد آن خـدایی که زمـانی تـشـنگی را آفـرید غیرت و مردانگی را هم به سقا میدهد!
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
اگر شبی ز جـمالـش نـقاب بـردارد فـلـك نگـاه خـود از آفـتـاب بـردارد اگر كه قطرهای از آب مشك او برسد خـدا ز اهـل جـهـنـم عـذاب بـردارد به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد كسی كه نقش نگینش حسین شد بیشك ز خاك عـلـقـمه بایـد ركـاب بردارد به سنگفرش حریمش هر آنكه معتقد است اگـر كه آب بـریـزد، گـلاب بردارد قلم شده است دو بازوی او كه در محشر بیـایـد و ز محـبـان حـساب بـردارد زمان زیـاد نـمانده برای شش ماهه خــدا كـنـد بــتـوانـد كـه آب بـردارد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت عباس با سیدالشهدا علیهم السلام
ای سید مـظلـومان داد از غـم سـقـایی افتاده ز کف پرچم، وقت است که باز آیی فرق من و تو ای شاه از خاک بود تا ماه من نوکر زهـرایم، تو زادۀ زهـرایی بـا قـامت خـم زهـرا آمـد بـه بـرم امـا رخساره به کس ننمود، آن عصمت کبرایی من ساقی سرمـستم بی بالـم و بی دستم "دریاب ضعیفان را در وقت توانایی" از دست خزان فریاد سرو تو ز پا افتاد "شمشاد خرامان کن تا بـاغ بـیارایی" گفتی نزنم شمشیر بر شیر زدی زنجیر لطف آنچه تواندیشی حکم آنچه تو فرمایی مشتاق حبـیبم من مظلوم و غـریبم من یاد تو مرا مـونس "در گوشۀ تـنهایی" گر تشنه و بیآبـم از عـشق تو بیتـابم ده بـاده که بیتـابم در اوج شکـیـبـایی بین دیدۀ پر اشکم خالی ست کنون مشکم شـرمـنـدۀ طـفـلانـم با این دل دریـایی افـتاده گـل بستان در مرکـز نخـلستان هر دم به مشام آید عـطر گل بطحایی هر چند زمینگیرم با عشق تو میمیرم پروندهام امضا کن ای روح مسیحایی سرخ است ز خون رویم یا فاطمه میگویم این منظره خوش باشد این صحنه تماشایی بگـشود دلـم رازی با حـافـظ شیرازی آموخت "کلامی" را فـن سخن آرایی
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت حضرت عباس علیهم السلام
دریــا دل سـپــاه مــحــرم بـلـنـد شــو باب الـحـوائـج هـمـه عـالـم بـلـنـد شو ای تکیه گاه خـیـمۀ خـواهـر بلـند شو ای کـاشـف الکـروب بـرادر بلـند شو دارد مصیبت از همه جا میرسد اخا بعـد از تو نالـهام به کجا میرسد اخـا باور نمی کنم که سرت را شکستهاند ای مرغ عشق، بال و پرت را شکستهاند پشت و پـناه اهـل حـرم پـا نمیشوی؟ با این حـساب بیـن عـبا جـا نمیشوی پرچـم به دوش لشکـر زهـرا بلند شو پـشت و پـنـاه زیـنب کـبـری بـلند شو دارد سپـاه حـرمـلـه لـبـخـنـد مـیزنـد بر دست هـای خـواهـر تو بـند میزند دستی که نیست تا که مرا یاریام کنی فکری به حال زخـم دل کاریام کنی پشت و پـناه خـیـمۀ ما ایـنچـنـین نـرو صد پـاره میشـود دل اُم البـنـیـن نرو دستی بگـیر زیر پَر خـواهرت، بمان نامحرم است همسفر خواهرت، بمان بـاشی کـسی بـرای اسـارت نـمیرود دار و نـدار خـیمه به غـارت نمیرود باشی کسی که دست به چیزی نمیزند باشی کسی که حرف کنیزی نمیزند ای غـیـرت هـمیـشۀ حـیـدر بـلـند شو پـشت و پـناه غـربت خـواهر بلند شو
: امتیاز
|
سبک های سقائی شهادت حضرت عباس علیه السلام
پخش سبک ۱ ( به سبک: عـلیِّ اکبـرِ مـن ) بـــرادر جـــان بـــرادر گــل زهــرای اطـهــر(۲) دمی بـنگـر؛ عـطش دیگـر، زده آذر، چنین بر قـلب طفـلان شوم مضطر، که چون اصغر، شود پرپر؛ بده اذنم به میدان ************** بند دوّم ************** الا ســردار لــشـــگـــر چرا بـشکـسـته ای سـر(۲) شدی اینسان، به خون غلتان، در این میدان؛ فدای دین و قرآن چکد باران، ز هر مژگان، شدی قربان، شکستی پشتم ای جان **شعر از: ناصر زارعی** ************** بند سوّم ************** حـسین جـان ای بـرادر گل زهـرای اطهر (۲)
توئی مولا، کرم فـرما، در این صحـرا، ندارم صبر و تـابی "منم سقا، شـود آیـا؟ از این دریـا،"رسـانم خـیـمـه آبـی (۲) ************** بند چهارم ************** « الا آب آور مـــــــن امـیـر لـشـکـر من"(۲)
ببین طفلان، همه عطشان، ز غم گریان، کن از احسان ثوابی "گل احمر، علی اصغـر، شود پرپر،"برای جرعه آبی (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۳ (به سبک: دل تو را من اگر شکستم) ز سوز لب تشنگی عـمو جان فـتـاده نـالـه به جـمـع طـفـلان چکـد سرشکـم، ز ابر مـژگان به چهـرۀ چـون گـلابـم امشب ************* بند دوّم ************* تـوئـی کـه خـضر ره حـیـاتـی به تـشـنـگـان مـلـجـاء نـجـاتی به خـیـمه گه کـن، تو الـتـفـاتی که از عطش دل کـبـابم امشب **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** کـنـار عـلـقـمـه مـحـشر بـپـا شد دو دسـتِ نـازنـیـنِ تـو جـدا شـد شـنـیـدم مـن صـدایِ مــادرم را همان لحظه که فرقِ تو دوتا شد امــیــد ایـن ســپــاهــم بـبـین بر اشک و آهـم نــوایِ الــعـــطــش را شـنـو از خـیـمـهگـاهـم چه سان هجرِ تو دیدم؟ یا اباالفضل (۲) ********** بند دوّم ********* حسین جان ای امیر جسم و جانم نگـو دیگـر که در خـیـمه بـمانم بده رخصت که از این قوم کافر تـقـاص خـون یـاران را ستـانـم به خیمه قحط آب است دلـم از آن کـباب است علی اصغر در آشوب بـه دامـان ربـاب است از این غم حال عبّاست خراب است ********** بند سوّم ********* ز صوت یا اخـا ادرک اخـایـش دل مـولا بـلـرزیـد از صـدایـش شـتـابـان آمد و در عـلـقـمـه دیـد نمانده چـیـزی از سـرو رسایش به یک سو دست ساغر عـلـم در سـوی دیـگـر به کُنجی مشک، پـاره عمودش خورده بر سر برون از حد بُـوَد زخـمش به پیکـر ********** بند چهارم ********* بـرادر جـان توئی دار و نـدارم ز داغـت نـازنــیـنـم بـیــقــرارم شکـستی پـشتم از داغت بـرادر تــوانِ رفـتــنِ خــیــمــه نــدارم ســـراپـــا درد و آهــم تو بودی تکـیـه گـاهـم چـسان جـسمت بـرادر بـرم در خـیـمـه گـاهم شـدم تـنـهـای تــنـهـا، بـی پـنــاهــم ********** بند پنجم ********* درون خیمه گه غـوغا به پا شد خـبر آمد عـمو جـان هم فـدا شد خــدا را مـادر اصـغـر نـفـهـمـد گـل امـیّـد او فـرقـش دو تـا شـد حرم در پیچ وتاب است دل خواهر کباب است نـدای، وای عـمو جان بــجــای آب آب اسـت سکینه دل غمین، در اضطراب است **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۵ ( به سبک: قـاسـم ای، گـلِ زهـرا) عـبـاسم، ز جـا برخـیـز، امـیـر لشکـر (۲) بنگر طفلان، همگی عطشان، ز غمت نالان، چه بسازد خواهر (۲) *********** بند دوّم *********** بعـد از تو، عـلـمـدارم، شـوم تـنهـاتـر (۲) که در این میدان، ز غمت ای جان، بشکست الان، کمرم برادر (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۶ ( به سبک: حر عبدم، جانثار تو ) ای ابالفضل، میر لشکرم (۲) خـفـته در خون، در بـرابـرم خود بگو چسان برم** جسم تو سوی حرم** ای عزیزم، ای عزیزم(۲) ************* بند دوّم ************* از غـــم تــو، ای دلاورم (۲) قـامـتم شکست، یـار و یاورم شکر حق که مادرم** خـوانده ات برادرم** ای عزیزم، ای عزیزم(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** بـا وفـا عـلمـدار لـشـکرم (۲) مــظـهــرِ شجـاعـت بــرادرم دریغا، که رفتـی مـرا ز دست فَلَک پـشتم از ماتمت شکست ************* بند دوّم ************* ای شهید واصل به قـرب حـق پیکرت چو گل، شد ورق ورق زبـیـدادِ این قـوم خـود پـرست فلـک پشتم از ماتمت شکست **شعر از: صابر همدانی** ******************************************** عـبّاسم ای تو آب آورِ من، ای یـاورِ من سقّا و سردارِ لشکرِ من، بین اصغرِ من در تب و تاب است، تشنۀ آب است، میگرید در برِ من تو جان سپردی، از چه پژمردی؟ ای گل پرپرِ من (۲) *************** بند دوّم *************** ای عـلمدارم ای روحِ کرم، ساقیِ حـرم من بعد از تو ای نورِ بصرم، خم شد کمرم قحـطیِ آب است، دلها بیتـاب است، ای ماه انـورِ من تو جان سپـردی، از چه پژمردی؟ ای گل پرپرِ من (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۱۱ (به سبک: ای ابالـفـضل، ای برادر) ای بـرادر، میـر لـشکـر(۲) داغ تــــو زد، بــــر دل آذر خـم شـده از، بار غـمت، قـامـتم اکنون گشته ز غم، اهل حرم، بی تو جگرخون (۲) *********** بند دوّم *********** چون جدا شد، ای دلاور(۲) هـر دو دسـتِ، تو ز پـیـکـر عترت دین، مانده دگر، بی کس و محزون گشته زغم، اهل حرم، بی تو جگر خون (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** یـا ابـوفـاضـل، سـاقـیِ طـفـلان (۲) شـده قـحــطِ آب، بِـنـِـگــر ای جـان کـه بُـوَد کــامِ هــمـگـی عــطـشــان چه کند از سوزِ عطش اصغر؟ (۲) *********** بند دوّم *********** تو که سـردارِ لـشـکـرم هـستی (۲) تــو عـلـمــدارِ ایـن حـــرم هـسـتـی یـار و غـمـخـوارِ خـواهـرم هـستی شده پـژمـرده، گـلـشـنِ حـیــدر (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۱۳ (به سبک: ای غـنچۀ احمر، آخر) « سـقــای عــطــشــانـم، جــانــم بنگـر هـمـه طـفـلان، نـالان (۲) در خـیمه گه با دل حـزین، مانـده بی معـین بین عـترت قـرآن، لب تشنه و گـریان (۲) **شعر از: مجرد همدانی** *********** بند دوّم *********** « مــیــر و عــلــمــدارم، یــارم بر کودکان اینسان، ای جان (۲) در علقمه شد ز صدر زین، بر روی زمین تا جـان کـند قـربـان، او در ره جـانان (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۱۸ ( به سبک: قاسمم من یادگار مجتبایم) اباالفضل(۲) ای ســاقـیِ لـب تـشـنـگـانـم بـودی امــیـدِ کـودکـانـم(۲) آه، رفـتی زِ دسـتم مهـربانم بعد از تو من قامت کمانم(۲) عبّاسِ من؛ "ای تو عـلمدارم اباالفـضل (۲)» ********** بند دوّم ********* اباالفضل(۲) مـیـر شـجـاع و قـهـرمـانـم شمع و چـراغِ کـاروانم(۲) آه، گـلـبرگِ یـاسِ ارغـوانم پرپر زِ جـورِ دشـمـنانم(۲) عبّاسِ من، "ای تو علـمدارم اباالفـضل (۲)» **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** پخش سبک ۲۰ ( به سبک: ای شبهِ رویِ طاها) ای سـاقـی یـتـیـمـان (۲) غرق به خـون به میـدان لب تشنه جان سپردی (۲) ای الـــگــوی دلــیـــران «عـــبـاس عــلــمـــدارم داغـت بـه دل دارم» (۲) ********** بند دوّم ********* بنگر به خیمه طفلان (۲) با کام خشک و عـطشان وعده دهند به اصغر (۲) آب آورد عــمــو جــــان « ای مــیـر و ســردارم داغـت بـه دل دارم» (۲) **شعر از: ناصر زارعی** ********** بند سوّم ********* مـیـرِ حــرم نـیــامـد (۲) آب آورم نـــــیــــا مـــــد سـقـای لـشـکـرِ مـن (۲) روحِ کـــرم نـــیـــامــــد « یــــــارِ فــــداکـــــارم عـبّـاس، عـلـمـدارم» (۲) ********** بند چهارم ********* دستش ز تن، جدا شد(۲) فرقـش ز کین، دو تا شد دیدم که شورِ محـشر(۲) در عــلـقــمــه بـپــا شــد « مــــاهِ شــبِ تـــــــارم عـبّـاس، عـلـمـدارم» (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** یا عَـمِّیَ العَـبّاس ای، سَـقّایِ طفلان (۲) ای حامـیِ اهـلِ حـرم، در این بــیابـان عَــمّـی قـدِ اسـتَـرحَـم کـز تـشـنـگـی هر دم « فُـتـد شـرارم به دل زِ تشنگی متّصل»(۲) *********** بند دوّم *********** از بهرِ جرعه آبی ای، غمخوارِ طفلان(۲) بـنگـر دلِ اصغر زند، پر ای عمو جان کـن فکـر آب ای عـم لب خشک و دل پُر غم « دلـش بُـوَد مشـتعـل زِ تشنگی متّصل»(۲) *********** بند سوّم *********** تا آب مشک از تیر عدوان بر زمین ریخت(۲) خون جایِ اشک از دیدۀ آن نازنین ریخت در خاک و خون غلطان مــا بـیـنِ نـخـلـسـتـان «زادۀ امّ الـــبــنــیــن فتاده رویِ زمین»(۲) *********** بند چهارم *********** از تیغ کین شد قطعه قطعه پیکرِ او(۲) باران تـیر و نیـزه بگـذشت از سـر او در عــلــقــمـه نــالان شد فـاطـمـه مـهـمـان نشست کنارش زمین به جای اُمُّ الـبنـین (۲) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۲۲ (به سبک: من آنم که ره را به رویِ تو بستم) عمو جان ابالفضل، حرم قحط آب است به لبهای اصغـر، نگـاه رباب است دل اهل عـالم زین مـاتم کباب است عمو جان العطش، العطش، العطش(۲) ********** بند دوّم ********* عـمو جان ببین رنگ اصغر پـریده به گهـواره انگشت خود را مکـیـده صــدای ادرک اخـایـت را شـنـیـده نگر از تلظی اصغـرم کرده غـش(۲) **شعر از: میثم** ********** بند سوّم ********* نـهـال گـلـستـان هـسـتی ابـا الفـضل گـل گـلـشن حق پـرسـتی اباالفـضل وفـادار به عـهـد الـسـتی اباالـفـضل چرا دیده از من تو بستی اباالفضل؟ ********** بند چهارم ********* به خیمه نظر کن که لب تشنه اصغر زِ سوزِ عطش همچو گل گشته پرپر تو رفـتی و پـشـتـم شکـستی بـرادر چرا دیده از من تو بستی اباالفضل؟ **شعر از: سائل** ******************************************** پخش سبک ۲۳ ( به بک: دو جانـباز نازنـین) فـریاد لـب تـشـنگـان، کودکان، آید بـه گوش از حـرم (۲) فـرصـت بـفـرمـا مرا، یـا اخـا، تــا از شــط آب آورم (۲) ********** بند دوّم ********* ای سـاقـی لـشـگـرم، دلـبـرم، بـیـن گــلـهـای پــرپــرم (۲) مـیـر و عـلـمـدار مـن، یـار مـن، ای آخـریــن یــاورم (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۲۹ ( به سبک: دو عزیزنازنـین) ای امـیر لـشکـرم (۲) نـــازنــیــن بــــرادرم پشت من شکـسـته شد از غـمـت دلاورم (۲) « با عمود کین به سر گشته ای چنان پدر»(۲) ********** بند دوّم ********* ای امـیـد اصـغـرم(۲) دلــخــوشـی دخــتــرم خیز و خود به او بگو پاره پـاره پیـکـرم (۲) « با عمود کین به سر گشته ای چنان پدر»(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۳۰ ( به سبک دگر ندارد توان و طاقت) فتاده سقا، به خاک صحـرا، تنش سراپا، شد ارباً اربا دریده مشکش، شکسته فرقش، فتاده دستش، ز جور اعدا اخا ببخشا، برادرت را، نشد رسانم، به خـیـمه آب را ********** بند دوّم ********* غریب و تنها، عزیز زهرا، قدش شده تا، ز داغ دریا به فرق پاره، کند نظاره، زند شراره، به عرش اعـلا اخا ببخشا، برادرت را، چسان رسانم، به خیمه او را **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۳۷ ( به سبک: بـه کربـلا شـد امشب) سکـیـنه گـفـتا گـریـان به کـام عـطشان، به حـال طـفلان، عـمو دوباره، نـما نـظاره فــتـاده آتـش بـر جـان در این بـیابـان، ز راه احـسـان، به فـکـر چـاره، نـما نـظـاره ********** بند دوّم ********* دمی به خـیـمه بـنگـر بـه آل حـیــدر، فـکـنـده آذر، بـه دل شــراره، چو شیرخواره به گـلـشـن پـیـغـمـبـر چو غـنچـه پـرپر، علی اصغـر، به گاهـواره، چو شیرخواره **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** ابـوفـاضل ای میـرِ لـشـکـر (۲) بـه طـفـلان تـوئـی یـار و یــاور زِ احـسـان تـو در خـیـمـه بنگـر نظـر کـن به گـلهـای پرپر (۲) ********** بند دوّم ********* عـزیـزانِ زهـرایِ اطـهـــر (۲) زِ ســـوزِ عــطـش بـیـن مُـکــدَّر چو پـژمـرده گـل گـشتـه اصغـر نــظـاره کـنــد او بـه مــادر (۲) **شعر از: مجرد همدانی** ******************************************** پخش سبک ۳۹ ( به سبک: حسین جان برادر بـبین حالِ زارم) نـهـال گـلـستان هـسـتی ابـا الـفـضل گـل گـلشن حـق پـرستی ابا الفـضل وفـادار به عـهـد الـسـتـی ابا الفضل چرا دیده از من تو بستی اباالفضل؟(۲) ********** بند دوّم ********* به خیمه نظر کن که لب تشنه اصغر زِ سوزِ عطش همچو گل گشته پرپر تو رفتی و پشتم شکستی ابا الفضل چرا دیده از من تو بستی اباالفضل؟(۲) ** شعر از: سائل** ********** بند سوّم ********* ز بیداد دشمن، حـرم قحط آب است نگر از عطش حال اصغر خراب است دل اهل عالم از این غم کباب است عمو جان ابالفضل، نما فکر چاره(۲) ********** بند چهارم ********* عمو جان ببین رنگ طفلان پـریده ز خـیـمـه هـراسان سکـیـنه رسیـده که هـل مـن معـیـن پـدر را شنـیـده عمو جان ابالفضل، نما فکر چاره(۲) **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۴۰ (به سبک: روم دگـر ز کوی تو) تـو ای امـیـر لـشکـرم بــــــــــــرادرِ دلاورم معـیـن و یار و یـاورم تویـی امـیـدِ خـواهـرم شکسته پشت من زغم غـمت نـگـشـته بـاورم ********** بند دوّم ********* چسان به خیمه رو کنم؟ شکـایـت از عـدو کـنم چگـونه گـفـتـگـو کـنم ز خـون تو وضو کـنم که کُـشته شـد بـرادرم ای وای علی اصغـرم **شعر از: صابر همدانی** ******************************************** پخش سبک ۴۱ ( به سبک: جسم شه دین روی خاک گرم میدان) در عـلقـمه دست ابوفـاضل جدا شد با یک عمود آهنین فرقش دو تا شد با حـال مـضـطر گـفـت ای بــرادر ادرک اخا، مولا حسین، سقا فدا شد شرمنده مشکم پـاره از تیـر جفا شد ********** بند دوّم ********** عـبـاسـم ای نـخـل امــیـد کـودکـانـم سـقا و سردار حـرم، روح و روانم ای مـیـر لـشـکـر امــیّــد خـواهـــر از داغ تو پشتم شکست و قـد کمانم بعد از تو ای سالار لشکر در خزانم ********** بند سوّم ********** تا که ز کین فرقت دوتا، دستت قلم شد اضلاع عشق، دست تو و مشک و علم شد از عــرش اعــلا آیــد چــو زهـــرا از نـور زهـرا مـقـتـلت باغ ارم شد تا روز محشر علقـمه دارالکـرم شد **شعر از: ناصر زارعی** ******************************************** پخش سبک ۴۴ ( به سبک: حسین جان حُرِّ نالانم) عموجان از عطش دارم (۲) لبی خشک و دلی پُـر غـم رسـان آبــم اگـر چـه کــم اباالفضل ای عمو جانم (۲) ********** بند دوّم ********* زِ خـیـمه نالۀ طفـلان (۲) رسد هـر لحـظه تا کـیوان بُـوَد کـامِ هــمـه عـطـشان اباالفضل ای عمو جانم (۲) **شعر از: محمد رنگچیان** ******************************************** ای ســاقـیِ فـداکـار، « لـب تـشـنـه جـان سـپــردی » (۲) رفـتـی مـیـان آب و، « یـک جـرعـه هـم نـخـوردی» (۲) « از من تو دیـده بـستی پشت مرا شکستی»(۲) ********** بند دوّم ********* در عــلـقـــمـه بــرادر، « دسـت از تـنـت جــدا شـد» (۲) از یـک عــمــودِ آهـن، « فــرقِ ســرت دوتــا شــد» (۲) در خاک و خون نشستی پشت مرا شکستی»(2) **شعر از: محمد مسکین** ******************************************** پخش سبک ۴۸ (به سبک: به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی) زِ حالِ تشنگان عمو جان گواهی، گواهی (۲) به کـودکانِ بیمعـین کن نگاهی، نگاهی تو در حرم بگو به اصغر چه خواهی؟ چه خواهی؟ که غیرِ تو دگر ندارد پناهی، پناهی (۲) ********** بند دوّم ********* به خـیمه گه نگـاه مـادر فـتاده به اصغر که از عـطش فـتاده در خیمهها آذر، آذر نما تو فکـر چارهای ساقی و میر لشکر توئی امـیـد کـودکـان ای بـرادر، بـرادر **شعر از: مجرد همدانی**
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم بعدِ هر الله اکـبـر یا عـلـی اکـبـر بگـویم حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم نام زیـبـایش گـواه سربـلـندیّ و بـزرگی رفعتش تحلیل کن تا مدحتش بهتر بگویم شاه شاهان را ملازم، پیـشمرگ آلهاشم مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم تا سخن میگفت، بابش احسنی میگفت و میگفت: آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست ماندهام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است من که باشم از کـمال زادۀ حـیدر بگویم اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود باید او را چون علی سردار نام آور بگویم بارالها در ره اسلام جـان بر کـف نهادم تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم پیکـرم بر دفتری مانَد که شیـرازه ندارد عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت سیدالشهدا در شهادت علی اکبر علیهم السلام
غرق خون است چرا این سر مهرو پسرم قطعه قطعه شده آن قامت دلجـو پسرم نـرسیـده به تـنت، از سـر زیـن افـتادم قوّت و تاب و توان رفت ز زانو پسرم هـمۀ دشت به حال من و تو خـندیـدند تو بگـو من چه کنم بین هـیاهـو پسرم دربغل تاکه گرفتم بدنت،ریخت به هم لااقـل کـاش تـنت سیـر کـنم بـو پسرم چه کسی بر سر تو ضربۀ شمشیر زده چه کسی نیزه فرو برده به پهلو پسرم بردنت تا به حرم،جز به عبا ممکن نیست چونکه اعضای تو پاشیده به هر سو پسرم عـمـهات آمده در بین حـرامی برخـیز خیز تا دست نبردهاست به گیسو پسرم
: امتیاز
|